برگرفته از ناشر:
رمانی است دربارهي نوشتن، زندگی و مرگ؛ دربارهي فقر و هر آنچه که میتواند از زیستِ انسانی فردی ـ دختری جوان ـ دریغ شود.
نویسندهای میخواهد رمانی دربارهي دختری که فقط یکبار او را دیده بنویسد و در این راه حقایقی در باب خود و زندگی کشف میکند. کتاب روایت چگونگی خلق شدن شخصیتی در داستان نویسنده و ناتوانی نویسنده از تغییر دادن سرنوشت اوست.
قسمتی از کتاب: قصد ندارم چیز پیچیدهای بنویسم، بااینحال مجبورم از کلماتی استفاده کنم که شما را نگه دارد. با توهمِ داشتنِ ارادهی آزاد تصمیم گرفتهام که داستان هفت شخصیت داشته باشد، و واضح است که من مهمترینشان هستم.
این داستانی سنتی است چراکه نمیخواهم خیلی مدرن باشم یا واژههای باب روز جدید خلق کنم که خودم را خیلی خلاق نشان بدهم. پس برخلاف روش معمولم باید داستانی بنویسم که یک آغاز، یک میانه و یک «پایان باشکوه» داشته باشد. داستانی که وقتی تمام شد سکوت برقرار شود و باران ببارد.
این کتاب توسط نشر هیرمند چاپ شده است.
نظر ریحانه:
(هنوز نخواندهام.)
نظر سینا:
(هنوز نخواندهام.)
دیدگاهتان را بنویسید