برگرفته از کتاب
اولینبار چهار سال و هفت ماه پیش آن خانه و ستونهای سفید و تاق مثلثی پُرابهتش را که جدیتی دادگاهگونه به آن میداد، دیده بودم. حالا میان اثاث و تزیینات که آرایششان هیچوقت تغییر نمیکرد؛ پردهی شرابی کنار روزنهی سقفی مشبک ِآهنی، قفس خالی کنار چوببست گل رز، تصویر نارون سرخی در پسزمینه که اولین روزها همه باهم مشتاقانه کاشته بودیمش، نیمکت سنگی کنار تنهی پوستهپوستهی درخت که زیر پاشنهی کفشم صدایی خشک میداد، درختچههای ماگنولیای گذر رودخانه و نردهی آهنی تزیینی به سبک نیوئورلین؛ حسی پُراضطراب به من میگفت زمان به عقب برگشته است.
نظر ریحانه
شخصیت اصلی کتاب موزیسینی است که دچار روزمرگی شده است و به دلیل گرفتاریهای دنیا و مسائل پشت هم دنیای امروز، مشغول آهنگسازی برای فیلمهای تبلیغاتی شده است. از امروز سه هفته مرخصی در پیش رو دارد و کلافه از افکاری که بیکاری به ذهن او آورده است. دست به هرکاری میزند تا مجبور نباشد سبک زندگیش را زیر سوال ببرد.
استاد پیر قدیمیش را میبیند، ماموریتی به او داده میشود: سه هفته سفر به آمریکای لاتین برای پیدا کردن سازهای انسانهای اولیه. سفر به اعماق جنگلهای دست نخورده، سفر به بربریت، سفر به حال.
این سفر گذشته، حال و آینده او را تغییر میدهد. در وضعیتی قرار میگیرد که دیگر به آن تعلق ندارد.
« آن کس که مصمم به چشم پوشی از چیزی میشود و عادات کسانی را میپذیرد که تقدیرشان را در این گل و لای ازلی و در مبارزهای دسته جمعی علیه کوهستان و درختان رقم میزنند، آسیب پذیر است، چون کماکان بعضی مولفههای جهانی که پشت سرگذاشته بر او کارگر میشود.»
کتاب رد گم از آن دسته کتابهایی است که خواندن آن، مفهوم زندگی را در ذهن تغییر میدهد. درست مانند کتاب لبه تیغ نوشته سامرست موآم. فکر میکنیم عادی چیزی است که در روزمره میبینیم اما شاید غیرعادیها هستند که عادیاند. درست و اشتباهی وجود ندارد. ساختاری وجود ندارد. بلکه تنها ذهنیت ما از زندگی است.
این کتاب توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
نظر سینا
هنوز نخواندهام.
دیدگاهتان را بنویسید