برگرفته از “جنگجوی عشق”
انتشارات میلکان منتشر کرد: رنج ما را دو تکه میکند. وقتی کسی که رنج میکشد، میگوید: «خوبم…خوبم…» به این دلیل نیست که حالش خوب است. برای این است که خود درونش به خود بیرونش فرمان داده که واژهی «خوبم» را به زبان بیاورد. او حتا گاهی اوقات اشتباهی میگوید: «خوبیم» دیگران فکر میکنند که خودش و اطرافیانش را میگوید، ولی اینطور نیست.
او دو تکهی خودش را میگوید: «خوبیم» دیگران فکر میکنند که خودش و اطرافیانش را میگوید، ولی اینطور نیست. او دو تکهی خودش را میگوید: خود آسیب دیده و خود نمایندهاش. نمایندهای که برای مصرف عمومی مناسب است! رنج، یک زن را دو تکه میکند تا کسی را داشته باشد که برایش درد و دل کند، کسی که در دل تاریکی کنار او بنشیند، حتا وقتی دیگران- همگی- تنهایش بگذارند. من تنها نیستم. من به خودم آسیب رساندهام. اما از طرفی هنوز نمایندهام را دارم. او ادامه خواهد داد، شاید بتوانم برای همیشه خود آسیب دیدهی درونم را پنهان کنم و نمایندهام را به دنیای بیرون بفرستم. او میتواند لبخند بزند، دست تکان دهد، و کم نیاورد،؛ طوری که انگار هیچ اتفاق بدی نیفتاده، ما وقتی به خانه برسیم، میتوانیم نفس بکشیم. ما در میان جمع، برای همیشه به وانمود کردن ادامه خواهیم داد.
میتوانید این کتاب را از سایت سی بوک خریداری کنید.
یادداشت شخصی
هفته پیش یادداشت را باز کردم و اینطور شروع به نوشتن کردم :”اونجایی ترسناک میشه که یهو اشکها سرازیر میشن و فکر میکنی تا الان چی شد؟ فکر میکنی کلی فکر. سالها و ماهها و هفتهها و روزها رو هی ورق میزنی. …”
وقتی شروع به خواندن کتاب جنگجوی عشق کردم، هرچه بیشتر پیش رفتم یاد این جملهها میافتادم. بدون شک داستان زندگی هر فرد متفاوت است. اما حسها و فکرهایی که به صورت دورانی در مغز آدمها در جریانند، میتواند یادآور یک تجربه یا حس مشترک باشد.
برای خواندن کتاب تمام کارهای چهارشنبه عصر را کنسل کردم. ظهر شروع به خواندن کردم و ساعت ۱ شب کتاب تمام شده بود. اولین کاری که بعد از خواندن انجام دادم، جستجو نام نویسنده و سرنوشتش بود.
شجاعت افراد برای مبارزه با مشکلاتشون و پیدا کردن راهحلهای آنها بینظیر و باور نکردنی است. گاهی فکر میکنم، ما به عنوان انسان، تواناییهای بینظیری برای “زندگی” کردن داریم که از آنها استفاده نمیکنیم.
دیدگاهتان را بنویسید